معنی اصطلاح take for granted در زبان انگلیسی

نویسنده مقاله :

اصطلاح take for granted از نمونه هایی است که در صحنه هایی از فیلم ها که دارای بار احساساتی هستند و معمولا دو فرد معمولا مشغول جر و بحث هستند سر و کله اش پیدا می شود. ولی دقیقا این اصطلاح به چه معناست؟

در طول مطلب پیش رو قصد داریم که با ارائه توضیحات و مثال های متعدد به این سوال پاسخ دهیم.

گفتنی است که مطلب پیش رو در ادامه سری مقاله های آموزش رایگان زبان انگلیسی به نگارش در آمده است. به شکل روزانه مقاله های جدیدی بر روی این صفحه از سایت گاما منتشر می شود که می توانند برای هر کسی که مشغول یادگیری زبان انگلیسی است مفید باشند.

معنی take for granted در انگلیسی

شکل کامل این اصطلاح به شکل زیر است:

Take someone/ something for granted

اصطلاح take for granted زمانی استفاده می شود که فرد به راحتی که موقعیت یا فرد خاصی برای او مهیا کرده است، عادت کرده باشد و به همین دلیل چندان قدر آن فرد یا چیزی را که دارد نداند.

بر همین مبنا صرفا وقتی که شخص مقابل رفتار خوب خود را از او دریغ کند یا موقعیتی که دارد از بین برود تازه پی فهمد که چیزی که همیشه قطعی حساب می کرده از بین رفته و باید قدرش را بیشتر می دانسته است.

گاهی نیز این اصطلاح به وقتی اشاره دارد که فردی چیزی را یک حقیقت حتمی در نظر می گیرد بدون اینکه با سنجیدن جوانب بررسی کند که آیا واقعا همین طور است یا نه.

به مثال زیر دقت کنید:

You took my kindness for granted.

در اینجا فرد به طرف مقابل خود گوشزد می کند که او با خیال خام اینکه مهربانی او همیشگی است او را دست کم گرفته و قدرش را ندانسته است.

I’d taken it for granted that Sarah would invite me to her wedding.

در اینجا نیز فرد به شکل قطعی بر این باور بوده است که سارا حتما برای جشن عروسی اش این را دعوت می کند. در حالی که سارا او را دعوت نکرده است. حالا شخص می داند که حقیقتی را حتمی تلقی کرده که اصلا وجود نداشته است.

معنی اصطلاح take for granted

مثال های اصطلاح take for granted 

در ادامه به مثال های بیشتر از این اصطلاح توجه کنید.

گرامر wish در زبان انگلیسی [معرفی تمام ساختارها] بیشتر بخوانید: گرامر wish در زبان انگلیسی [معرفی تمام ساختارها]

She always took her parents for granted until she moved away and realized their importance.

ترجمه: تا قبل از اینکه از پیش پدر و مادرش بره قدرشون رو نمی دونست و اهمیتشون رو درک نمی کرد.

He took his good health for granted until he fell ill and had to stay in the hospital.

ترجمه: تا قبل از اینکه مریض بشه و کارش به بیمارستان برسه، قدر سلامتیش رو نمی دونست.

Sarah took her reliable car for granted until it broke down on a deserted road.

ترجمه: سارا خیال می کرد ماشین قابل اتکاش همیشه همین طور می مونه تا اینکه یه بار وسط یه جاده دور افتاده خراب شد.

Tom took his supportive friends for granted until they stopped reaching out to him.

ترجمه: تام قدر دوست های حامیش رو ندونست تا اینکه دیگه ارتباطشون رو باهاش قطع کردن.

The team took their star player for granted until he got injured and they struggled to win games.

ترجمه: اعضای تیم قدر بازیکن طلاییش رو ندونست تا اینکه اون آسیب دید و اون ها برای برنده شدن به تقلا افتادن.

Jane took her fiancé love and affection for granted until they broke up unexpectedly.

ترجمه: جین عشق و محبت نامزدش رو همیشگی تلقی می کرد تا اینکه یهویی با هم به هم زدن.

You always take me for granted and patronize me!

ترجمه: هیچ وقت قدرم رو نمی دونی و همیشه از بالا بهم نگاه می کنی.

0/5 (0 نظر)
اشتراک گذاری در شبکه ای اجتماعی
مطالب پیشنهادی
لیستی از مطالبی که شاید شما بپسندید
دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *